گروهی چنین می پندارند که سجده بر خاک و یا تربت شهیدان، به معنای پرستش بوده و نوعی شرک است. در پاسخ این پرسش باید یادآور شد که میان دو جمله: «السجود للّه» و «السجود علی الأرض» تفاوت روشنی وجود دارد. اشکال یاد شده، حاکی از آن است که میان این دو تعبیر، فرقی نمی گذارند. به طور مسلّم، مفاد «السجود للّه» این است که «سجده برای خداست»، در حالی که معنای «السجود علی الأرض» آن است که «سجده بر زمین صورت می گیرد» و به تعبیر دیگر ما با سجده بر زمین، به خدا سجده می کنیم و اصولاً تمام مسلمانان جهان بر چیزی سجده می کنند در حالی که سجده آنان برای خدا است. تمام زائران خانه خدا بر سنگهای مسجد الحرام سجده می کنند در صورتی که هدف از سجده آنان خدا است. با این بیان، روشن می شود که سجده کردن بر خاک و گیاه و ... به معنای پرستش آنها نیست، بلکه سجود و پرستش برای خدا به وسیله خضوع تا حدّ خاک است، همچنین روشن می شود که سجده «برتربت» غیر از سجده «برای تربت» است. از طرفی، قرآن کریم می فرماید: «ولله یسجد من فی السماوات والأرض»[1] هر کس در آسمان ها و زمین است، برای خدا سجده می کند. و نیز پیامبر گرامی می فرماید: «جعلت لی الأرض مسجداً وطهوراً»[2] زمین، سجد گاه و مایه پاکیزگی برای من گردیده است. بنابراین، «سجده برای خدا» با «سجده بر زمین و تربت» نه تنها کوچکترین منافاتی ندارد که کاملاً سازگار است؛ زیرا سجده کردن بر خاک و گیاه، رمز نهایت خضوع و فروتنی در برابر خدای یگانه است. در اینجا به منظور روشن تر شدن نظریه شیعه، سزاوار است به فرازی از سخنان پیشوای بزرگ خود - امام صادق علیه السلام - اشاره نماییم: هشام بن حکم می گوید: از امام صادق علیه السلام درباره آنچه سجده بر آنها صحیح است پرسیدم. حضرت فرمود: سجده تنها باید بر زمین و آنچه می رویاند - جز خوردنیها و پوشیدنی ها- انجام گیرد. گفتم: فدایت گردم، سبب آن چیست؟ این سخن گویا، به روشنی گواه آن است که سجده نمودن بر خاک، تنها بدان جهت است که چنین کاری با توضع و فروتنی در برابر خداوند یگانه، سازگارتر است. در اینجا، پرسش دیگری مطرح می شود که چرا شیعه مقیّد به سجده بر خاک و یا برخی گیاهان است و بر تمام اشیاء سجده نمی کند؟ در پاسخ این سؤال می گوییم: همانگونه که اصل یک عبادت باید از جانب شرع مقدّس اسلام برسد، شرایط اجزاء و کیفیت آنها نیز باید به وسیله گفتار و رفتار بیانگر آن؛ یعنی پیامبر گرامی روشن گردد؛ زیرا رسول خدا، به حکم قرآن کریم، اسوه و نمونه همه انسان های وارسته است. اینک به بیان فرازهایی از احادیث اسلامی که بیانگر سیره و سنّت پیامبر است می پردازیم که همگی حاکی از آن است که پیامبر صلی الله علیه وآله هم بر خاک و هم بر روییدنی ها مانند حصیر سجده می نموده است، درست به همان شیوه ای که شیعه به آن معتقد است: 1- گروهی از محدّثان اسلامی در کتب صحاح و مسانید خود این سخن پیامبر را بازگو کرده اند که آن حضرت، زمین را به عنوان سجده گاه خود، معرفی نموده است، آنجا که می فرماید: «جعلت لی الأرض مسجداً وطهوراً»[4] 2- دسته ای از روایات، بر این نکته دلالت دارند که پیامبر گرامی اسلام، مسلمانان را به پیشانی نهادن بر خاک به هنگام سجده، فرمان می داد، چنانکه امّ سلمه (همسر پیامبر) از آن حضرت روایت می کند که فرمود: «ترّب وجهک الله»[5] 3- رفتار پیامبر گرامی در این مورد، گواه روشن دیگر و روشنگر راه مسلمانان است. وائل بن حجر می گوید: «آنگاه که پیامبر سجده می نمود، پیشانی و بینی خود را بر زمین می نهاد.»[6] انس بن مالک و ابن عباس و برخی از همسران پیامبر مانند عایشه و ام سلمه و گروه بسیاری از محدّثان چنین روایت کرده اند:«کان رسول الله (صلی الله علیه وآله) یصلّی علی الخمره»[7] پیامبر بر خمره که نوعی حصیر بود و از لیف درخت خرما ساخته می شد، سجده می نمود. ابو سعید -از صحابه رسول خدا- می گوید: به محضر پیامبر وارد شدم در حالی که بر حصیری نماز می گذارد.[8] این سخن، گواه روشن دیگری بر نظریه شیعه است مبنی بر این که سجده بر آنچه از زمین می روید، در صورتی که خوردنی و پوشیدنی نباشد، جایز است. 4- گفتار و رفتار صحابه و تابعان پیامبر نیز گویای سنّت آن حضرت است. جابر بن عبدالله انصاری می گوید: با پیامبر گرامی نماز ظهر می گزاردم، مشتی سنگریزه برگرفته و در دست خود نگه می داشتم تا خنک شود و به هنگام سجده بر آنها پیشانی گذاردم و این به خاطر شدت گرما بود. سپس راوی می افزاید: اگر سجده بر لباسی که بر تن داشت جایز بود، از برداشتن سنگریزه ها و نگهداری آنها، آسان تر بود. ابن سعد (متوفای 209) در کتاب خود «الطبقات الکبری» چنین می نگارد: «کان مسروق إذا خرج یخرج بلبنه یسجد علیها فی السّفینه».[9] مسروق بن اجدع، به هنگام مسافرت، خشتی را با خود بر می داشت تا در کشتی بر آن سجده نماید. لازم به تذکر است که مسروق بن أجدع، یکی از تابعین پیامبر و اصحاب ابن مسعود بوده است و صاحب «الطبقات الکبری» وی را جزء طبقه او از اهل کوفه پس از پیامبر و از کسانی که از ابوبکر و عمر و عثمان و علی (علیه السلام) و عبدالله بن مسعود، روایت نموده اند، به شمار آورده است. این سخن روشن، بی پایگی گفتار کسانی را که همراه داشتن قطعه ای تربت را شرک و بدعت می پندارند، اثبات می کند و معلوم می گردد که پیشتازان تاریخ اسلام نیز، بدین کار مبادرت می ورزیدند.[10] نافع می گوید: «إنّ ابن عمر کان إذا سجد و علیه العمامه یرفعها حتّی یضع جبهته بالأرض».[11] عبدالله بن عمر به هنگام سجده، دستار خود را بر می داشت تا پیشانی خود را بر زمین بگذارد. رزین می گوید: علی بن عبدالله بن عباس به من نوشت: لوحی از سنگ های کوه مروه را برای من بفرست تا بر آن سجده نمایم.[12] 5- از سوی دیگر، محدّثان اسلامی روایاتی را آورده اند حاکی از آن که پیامبر گرامی کسانی را که به هنگام سجده، گوشه دستار خود را بین پیشانی خود و زمین قرار می دادند، نهی نموده است. صالح سبایی می گوید: پیامبر گرامی اسلام، شخصی را در حال سجده کنار خود مشاهده فرمود، در حالی که بر پیشانی خود، دستار بسته بود، پیامبر (صلی الله علیه وآله) عمامه را از پیشانی وی کنار زد.[13] عیاض بن عبدالله قرشی می گوید: رسول خدا مردی را در حال سجده مشاهده فرمود که بر گوشه عمامه خود سجده می نمود، به وی اشاره کرد که دستار خود را بردار و به پیشانی او اشاره فرمود. [14] از این روایات نیز به روشنی معلوم می گردد که لزوم سجده بر زمین، در زمان پیامبر گرامی اسلام، امری مسلّم بوده است، تا جایی که اگر یکی از مسلمانان، گوشه دستار خود را روی زمین قرار می داد تا پیشانی خود بر زمین نگذارد، مورد نهی رسول خدا قرار می گرفت. 6- پیشوایان معصوم شیعه که از طرفی -بنابر حدیث ثقلین- قرین جدایی ناپذیر قرآن و از سوی دیگر اهل بیت پیامبرند، در سخنان خود به این حقیقت، تصریح نموده اند: «السجود علی الأرض فریضه و علی الخمره سنّه»[15] سجده بر زمین، حکم الهی و سجده بر حصیر، سنّت پیامبر است و در جای دیگر می فرماید: جایز نیست سجده نمودن جز بر زمین و آنچه می رویاند مگر خوردنی ها و پوشیدنی ها.[16] نتیجه در پایان یادآور می شویم که این بحث، یک مسأله فقهی است و اختلاف میان فقهای اسلامی در این گونه مسائل فرعی ، فراوان به چشم می خورد، ولی یک چنین اختلاف فقهی نباید موجب نگرانی گردد؛ زیرا این گونه اختلافات فقهی، در میان چهار مذهب اهل سنّت نیز به وفور دیده می شود به عنوان مثال، مالکی ها می گویند: گذاشتن بینی بر سجدگاه، مستحب است درحالی که حنابله آن را واجب می دانند و ترک آن را از موجبات باطل شدن سجده می شمارند.[17] پی نوشت: |